جنگ های نادرشاه افشار-از همه چی

تو وقف نامه آستان قدس و این‌ها که ازش هست تو یک سری از اسناد و مکاتباتش میشه دید اینو. اما لاکهارت از قول محمد مهدی اصفهانی میگه یه آخوندی داشت از خوبی بهشت میگفت واسه نادر، نادر گفت این بهشت که میگی توش جنگ هم میشه کرد؟ گفت نه. عازم سفر هند شد و غزنین را بتصرف درآورد مردم کابل شهر را تسلیم نکردند. (از خلاصه ٔ دره ٔ نادره ضمیمه ٔ دره چ شهیدی ). پس از فرار اشرف خیمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف این همه غنایم كه به قول مؤلف كتاب جهانگشا قیمت آن از میزان قیاس بیرون بود، امكان داشت سربازان را از تعقیب دشمن باز دارد و تصرف مال دنیا آنها را به جان هم اندازد.

جاسوسی در جنگ جهانی دوم

نادر شاه افشار موسس سلسله افشاریه، نبوغ نظامی بی‌مانندی داشت. تدبیرهای جنگی او سبب شد در هیچ یک از جنگ‌های عصر خود شکست را تجربه نکند. در واقع نادر بیشتر برای رفع حوائج مالی حکومت خود، به هند آمده بود تا به‌دست گرفتن حکومت. نادر شاه، فرمان داد تا هندیان هزینه‌های لشکرکشی او را بپردازند. مبالغ خواسته شده، هنگفت و پرداخت آن بار سنگینی بر دوش مردم دهلی بود.

این نبرد خونین یک‌روزه در تاریخ 19سپتامبر سال 1729، 20 کیلومتری شمال دامغان و نزدیکی رود مهماندوست به وقوع پیوست که با پیروزی سپهسالار نادر پایان یافت وبه موجب این پیروزی، افغان‌ها اصفهان را به همراه سربازانشان به نادر شاه واگذار کردند. یکی از مهم‌ترین فتوحات نادر پیروزی بر سپاهیان هندی بود. امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. با روی کار آمدن محمدشاه شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد.

جنگ های نادرشاه در داغستان

پس تصمیم گرفت به مقابله با آن‌ها بپردازد؛ اما در توطئه‌ای، برخی سران ایل افشار با هم هماهنگ شدند و نادر را در خبوشان به قتل رساندند تا خود و اطرافیان نادر و مردم عادی را از سایه ترس او نجات دهند. او با تصرف دهلی، ثروت سرشار هند را به ایران انتقال داد؛ اما نتوانست این ثروت را در راه آبادانی ایران به کار ببرد. وی پس از جنگ‌های بسیار به اطرافیان خود بدگمان شد و آن‌ها را کور کرد و از بین برد.

نادر كه به این مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنایم را در جائى دیگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حریق جنگ کرنال سازند. در روز 23 ربیع‏ الثانى سال 1142 نادر و یارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به این شهر اصفهانی ها وظیفه خود را به نحو اكمل به انجام رسانده بودند به این معنى كه قبل از پیكار نادر اصفهانی ها كه بخاطر جنایات افغانها از مرده آنان نیز مى‏ترسیدند با شمشیر و كارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه دیار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ایران از لوث وجود آنان پاك شد. جنگ های نادری در داغستان به معنی نبردهایی است که سپاه ایران در زمان پادشاهی نادرشاه افشار در شمال قفقاز انجام داد.

نادر که خبردار شد سریع برگشت اصفهان گفت بابا جون شما دیگه معلومه اینکاره نیستی. شاه رو فرستاد به تبعید گفت پسرش رو می‌کنیم شاه خودم هم میشم نایب السلطنه. اینطوری قدرت نادر بر ایران عملا تثبیت شد و دیگه از صفویه فقط نامی باقی مونده بود. یعنی شاه رو برداشت پسر هشت ماهه‌اش رو گذاشت سر جاش و دیگه از این واضح‌تر نمی‌تونست بگه که من فقط چون خودم ایل و تبارم شاه نبوده شاه نمیشم و شما رو واسه ویترین لازم داریم در واقع. 292 سال پیش چنین روزی، میان سپهسالار نادر افشار (در آن زمان، نادرشاه سپهسالار ایران بود) و اشرف قندهاری (افغان) در میهماندوست دامغان نبرد سختی رخ داد.

ورود صاعقه آساى نادر محمد شاه متوحش را وادار كرد كه ورود او را به شبه قاره هند باور كند و با سپاهى بزرگ به نبرد با او بيايد. سعادت خان سردار هندى پس از آن كه پادشاه حرف او را براى هجوم گوش نمى دهد با ۳۰ هزار نيرو از ساير نيروها جدامى شود و به جنگ نادر مى رود اما برترى نيروى نادر و سرعت سواران ايرانى، شجاعترين سربازان هندى را به خاك مى اندازد و خود وى نيز اسير نادر مى شود. نبرد کرنال (۵ اسفند ۱۱۱۷ ه‍. ش[الف]) نام جنگی است که طی آن نادرشاه افشار، دهلی را فتح کرد.

  • یکی از مشخصات بارز و قابل توجه جنگ های نادر، سرعت عمل درجابجایی و انتقال لشکر از نقطه ای به یک منطقه دور دست در مدت زمان کم می باشد؛ که این موضوع مستلزم داشتن تدارکات کافی و پشتیبانی کامل می باشد.
  • از روزگار صفویان، قندهار، چند بار میان صفویان و گورکانیان، دست‌ به دست شده بود.
  • بدهی داشتن به ایران و نمی‌دادن و نادر می‌گفت طلب یک سال از این پنج سال رو بدین من پول سربازانم رو بدم و ندادن و لشکر کشید.
  • حمله به هند، در زندگی پرحادثه نادرشاه، جایگاهی مهم دارد.
جنگ های نادرشاه افشار-از همه چی

نجف رو که گرفت یه بار دوباره علمای همه جا رو از افغانستان تا عراق همه رو جمع کرد در نجف که بیان بحث کنن و نظر بدن که مذهب جعفری ایا قبوله به عنوان یکی از مذاهب یا نه؟ اینها هم چند روز بحث کردن گفتن بله امضا کردن. ولی خب اون فایده‌ای رو که نادر دنبالش بود نداشت و سلطان عثمانی به رسمیت نشناخت این داستان رو. کلید خزانه رو هم می‌ده بهش محمد شاه و جواهرات رو هم همونطور که می‌دونیم بار می‌زنن و میارن به ایران.

نادر بزرگان ایران را به دشت مغان خواند

تو جزئيات نریم لشکر طهماسب که عملا تیم دوم ایران هم نبود، تیم اول هم با نادر رفته بود سراغ ابدالی‌ها در هرات و این سپاه طهماسب نه تنها قفقاز رو پس نگرفت بلکه فتوحات سال قبل نادر رو هم دوباره به باد داد. آخرش مجبورش کردن صلح نامه امضا کرد که همدان و کرمانشاه رو بهت می‌دیم قفقاز رو بی خیال شو اینهم پذیرفت و برگشت اصفهان. کا قبلا هم گفتیم که صفویان همه اش در حال بکش واکش با عثمانی بودن فرق حمله نادر این بود ولی که نادر برای جنگ تکیه به فرهنگ شبعی نداشت. آی بریم سنی‌های فلان فلان شده رو‌ تار و‌ مار کنیم نبود.